Part 8

Part 8

تهیونگ: دعوا نکنین بیاین بریم یه بازی دیگه کنیم

کوک :راست میگه بیاین


ات :میگم مطمئنین شما میافیاین


کوک و تهیونگ: اره براچی


ات :آخه اصلا اخلاقتون به مافیا ها نمیخوره

لیا: اره راست میگه


کوک: خانما شما خیلی خوش شانس هستین که ما اینجوری باهاتون رفتار میکنیم و گرنه ما آدما رو سلاخی میکنیم


تهیونگ :اوهوم


ات :نمیدونستم آنقدر خوش شانسیم


لیا :همینو بگو



لیا :بیب بیا بریم اینو سوار بشیم

ات :اوهوم بریم


کوک :تو الان چی صداش کردی

لیا :بیبی چون مال خودمه (ات رو بغل میکنه)


کوک: کی گفته مال توعه مال خودمه

ات :چی

کوک :ای وای گند زدم( تو ذهنش )


کوک: نه منظورم اینه که مال توعه بله


لیا: بله کاملا منظورتو فهمیدم


کوک :بریم دیگه


(ویو ات )
رفتیم کلی بازی های مختلف کردیم واقعا خسته شده بودیم از چرخ فلک که اومدیم پایین یهو منو لیا همزمان گفتیم


ات و لیا: پشمککککک


ات:( تعجب )

لیا :(تعجب )

کوک :(خنده)

تهیونگ :چه همزمان

ات: اره پشمک موخوام

لیا :منم

کوک: بیاین بریم بگیریم


(ویو کوک)
براشون پشمک گرفتم داشتن میخوردن ات یهو اومد بهم گفت


ات :دهنتو وا کن

کوک :برا چی


ات :وا کن


کوک دهنشو وا میکنه و ات کلی پشمک میزاره تو دهن کوک


ات: بخور حالا

کوک: نام نام 🍭🍧


ات: افرین پسر خوب سر کوک را نوازش میکنه


کوک: بده من

ات :چیو

کوک: پشمکو

ات :مال خودمه بت نمیدم


کوک: خب میخوااممم

ات: نصفش میکنم

کوک: اومم

ات: بیا

کوک: نام نام 🍧

کوک: خوشمزس


ات: اوهوم

تهیونگ: نیگا چه رمانتیکن بعد تو همه پشمک خودت خوردی


لیا :خب دلم میخواست


تهیونگ: عرر بقیه ملت دوست دختر دارن ما هم دوست دختر داریم


لیا: مگه من چمه اصلا قهرم باهات برو اون‌ور ببینم


تهیونگ: عزیزم گوه خوردم ببخشید


(ویو ات)
بعد از شهر بازی کوک رسوندم به خونم میخواستم پیاده شم ولی ............
دیدگاه ها (۳۸)

Part 9

Part 10

Part 7

Part 6

پارت پنجم خندیدن ماه 🌚🌙✨

سناریووقتی میخوای خونه رو تمیز کنی و آهنگ میزاری و هم با اهن...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط